رد پای این بچهها را محققان وزارت بهداشت و دانشگاه علوم پزشكی تهران در جمع 35 هزار خانوار پیدا كردهاند و به آنجا رسیدهاند كه 50 درصد كودكان ایرانی، تنبیه كلامی میشوند و 12 درصدشان تنبیه شدید بدنی.
این محققان به این نتیجه رسیدهاند كه 20 درصد بچهها در سرزمین مادریمان با مشكلات روانی درگیرند، به طوری كه 33 درصد آنها غمگین و ناامیدند و 37 درصدشان دچار نگرانی و اضطراب.
این كارنامه عمل ما بزرگترهاست؛ ما كه یاد نگرفتهایم با بچهای كه مثل گل است باید مثل یك باغبان رفتار كرد؛ مثل او كه اگر برای هرس، انبری در دست میگیرد، قصدش نه تحقیر گل كه جلا دادن به چهره اوست.
بچههای تحقیر شده ما زیرتیغ كلاممان بمباران میشوند، آنها در خفا كتك میخورند و بدنهای نحیفشان كبود میشود، بدون این كه قدرت دفاع داشته باشند.
آنها روحشان خش میافتد وقتی ما با حرفهای بُرنده به جانشان میافتیم و سعی میكنیم باورشان شود كه چه آدمهای كمارزشی هستند در حالی كه در عمق نگاه ملتمسانهشان این جمله ایستاده كه «من بیارزش نیستم.»
بزرگترهای عصبانی كه خودشان روزی هزار بار مرتكب اشتباه میشوند، قبول نمیكنند كه فرزند كوچكشان نیز میتواند اشتباه كند، برای همین گاه از خطای به اندازه كاه آنها كوهی میسازند و آن را محكم به سربچهها میكوبند.
بسیاری از بچهها تشنه احترامند، خیلی از آنها همین كه دستی محبتآمیز به سرشان كشیده شود و با لحنی مودبانه مخاطب قرار بگیرند، راضی میشوند. خوشحال كردن بچهها كار آسانی است، آنها جذب معجون محبت میشوند و مثل زنبوری كه از كندویش دستبردار نیست دل از كسی كه به او محبت میكند، نمیكَنند.
اما ما بزرگترها سر بچهها را با بازیچههای بیارزش گرم میكنیم، در حالی كه فراموش كردهایم تامین بهداشت روانی كودكان از لباسهای فاخر، خوراكیهای خوشمزه و لوازم لوكس و گرانقیمتی كه دور و برشان جمع میكنیم، باارزشتر است.
منبع: جام جم آنلاین
نظر شما